-
شیدای زمانم
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1387 12:56
شیدای زمانم، رسوای جهانم، بی دلبر و بی دل، بی نام و نشانم. دامن مکش از من، بنشین که نشاید، آن دل که سپردم، دیگر بستانم.
-
بیا عاشقی را ...
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1387 08:45
چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟ بیایید از عشق صحبت کنیم تمام عبادات ما عادت است به بیعادتی کاش عادت کنیم چه اشکال دارد پس از هر نماز دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟ به هنگام نیّت برای نماز به آلالهها قصد قربت کنیم چه اشکال دارد که در هر قنوت دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟ چه اشکال دارد در آیینهها جمال خدا را زیارت کنیم؟ مگر موج...
-
ای همیشه خوب
دوشنبه 12 فروردینماه سال 1387 14:53
ماهی همیشه تشنه ام در زلال لطف بیکران تو می برد به هرکجا که میل اوست موج دیدگان مهربان تو زیر بال مرغکان خنده هات زیر آفتاب داغ بوسه هات ای زلال پاک جرعه جرعه جرعه می کشم ترا به کام خویش تا که پر شود تمام جان من ز جان تو ای همیشه خوب ای همیشه آشنا هر طرف که می کنم نگاه تا همه کرانه های دور عطر و خنده و ترانه می کند...
-
سال نو مبارک
پنجشنبه 8 فروردینماه سال 1387 11:16
خدا جون شکرت سالی که گذشت قشنگترین اتفاق عمرم برام افتاد از سوم آذر ماه سال هزار و سیصد و هشتاد و شش تا امروز فکر می کنم اگه هر ثانیه هم به خاطر این اتفاق سجده شکر بجا بیارم بازهم کمه ای عاشقان ای عاشقان دل را چراغانی کنید ای می فروشان شهر را انگور مهمانی کنید معشوق من بگشوده در روی گدای خانه اش تا سر کشم من جرعه ای...
-
عصر احتمال
یکشنبه 19 اسفندماه سال 1386 18:31
در عصر احتمال به سر می بریم در عصر شک و شاید در عصر پیش بینی وضع هوا از هر طرف که باد بیاید در عصر قاطعیت تردید عصری که هیچ اصلی جز اصل احتمال یقینی نیست اما چشمان تو عین الیقین من قطعیت نگاه تو دین من است من از تو ناگزیرم من بی نام ناگزیر تو می میرم . قیصر امین پور
-
زمین
شنبه 11 اسفندماه سال 1386 14:29
این عکسی است که فضاپیمای وویجر از زمین گرفته است. عکسی که زمین را در فضای بیکران نشان می دهد. کارل ساگان فضانورد آمریکایی کتابی با همین عنوان نوشته است. در قسمتی از این کتاب می خوانیم: دوباره به این نقطه نگاه کنید. همین جاست. خانه اینجاست. ما اینجاییم. تمام کسانی که دوستشان دارید٬ تمام کسانی که می شناسید٬ تمام کسانی...
-
شما با خدا نسبتی دارید؟؟
یکشنبه 28 بهمنماه سال 1386 11:37
کودکی با پای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد زنی در حال عبور او را دید، او را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب خودت باش کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم. کودک گفت: می دانستم با او نسبتی داری.
-
زندگی دفتری از خاطره هاست خاطرتی که ز تلخی رگ جان می گسلد
یکشنبه 14 بهمنماه سال 1386 10:23
درست یکسال پیش بود که برای اولین بار توی محیط کارم احساسم جیغ کشید و اشکم مثل همین برفی که الان داره می باره ، نه خیلی بیشتر از این، جاری شد. فکر نکنم هیچ وقت اون روز رو فراموش کنم. هنوز اثرش روی شیشه عینکم باقی یه... اون روز اولین باری بود که جلوی ایشون گریه کردم ! خیلی ناراحت شد ولی عکس العمل خاصی نشون نداد ، حرف...
-
کربلا
سهشنبه 25 دیماه سال 1386 12:04
رد قدوم تو را از مکه دارم و رد کلام تو را از عرفه عرفات تجلیگاه عرفان نظریت بود و کربلا صحنه عرفان عملی تو کربلا کفه میزان معرفت است و عاشورا زبان ترازوی حریت و شهادت سنگ سنجش انسانیت
-
یاد قلبت باشد
سهشنبه 4 دیماه سال 1386 08:37
مهربانم، ای خوب یاد قلبت باشد یک نفر هست که اینجا بین آدمهایی که همه سرد و غریبند با تو تک و تنها، به تو می اندیشد و کمی دلش از دوری تو دلگیر است... مهربانم ای خوب یاد قلبت باشد، یک نفر هست که چشمش به رهت دوخته بر درمانده و شب و روز دعایش این است زیر این سقف بلند، هر کجا هستی، به سلامت باشی و دلت همواره، محو شادی و...
-
عرفه
پنجشنبه 29 آذرماه سال 1386 19:54
"...خدایا سرنوشت ما را خیر بنویس تا هر آنچه که تو زود می خواهی من دیر نخواهم، و هر آنچه که تو دیر می خواهی من زود نخواهم..." دعای امام حسین(ع) در روز عرفه
-
تولد...مرگ
دوشنبه 12 آذرماه سال 1386 16:39
خیلی جالبه روز تولدت روز مرگ یکی دیگه است نمی دونم باید خوشحال باشم یا ناراحت اما من اومدم به دنیا و عمو اصغر از دنیا رفت خوش به حال من ؟؟؟؟ یا خوش به حال اون؟؟؟؟ راستی 3 آذر یه اتفاق مهم برام افتاد که 1 ماه ادامه داره می خواستم روز تولدم درباره اش بنویسم اما... روز تولد خودم و وبلاگم رو به خودم و وبلاگم تبریک می...
-
به نام او که در لحظات عاشقی اشک را به من اهدا کرد
چهارشنبه 7 آذرماه سال 1386 09:49
اینجا سرزمین عشق است من از عشق می گویم، از بهار دلی می گویم که باورم را ساخت و دلم را عاشق کرد. از نوبهاری می گویم که تو را به من نشان داد و من از نشان تو، او را باور کردم. روزگاری در این دیار دلی به سرای عشق رسید، توشه وانهاد، دستان را سایبان نگاه کرد و انتهای راه را سنجید. در باورم نمی گنجید که تو این مسیر را آمدی...
-
بهشت و جهنم
شنبه 12 آبانماه سال 1386 13:37
فردی از پروردگار در خواست کرد تا به او بهشت و جهنم را نشان دهد خداوند پذیرفت او را وارد اتاقی نمود که جمعی از مردم در اطراف دیگ بزرگ غذا نشسته بودند همه گرسنه ناامید و در عذاب بودند هر کدام قاشقی داشت که به دیگ می رسید ولی دسته قاشقها بلند تر از بازوی آنها بود به طوری که نمی توانستند قاشق را به دهانشان برسانند عذاب...
-
بی من مرو
چهارشنبه 9 آبانماه سال 1386 08:54
با خیال تو هنوزم مثل هر روز و همیشه هر شب حافظه ی من پر تصویر تو میشه با من غریبگی نکن با من که درگیر تو ام چشماتو از من بر ندار من مات تصویر تو ام
-
نرم کردن فولاد
چهارشنبه 18 مهرماه سال 1386 15:45
لاینل واترمن داستان آهنگری را می گوید که پس از گذران جوانی پر شر و شور تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سالها با علاقه کار کرد، به دیگران نیکی کرد، اما با تمام پرهیزگاری،در زندگیش چیزی درست به نظر نمی آمد حتی مشکلاتش مدام بیشتر میشد. یک روز عصر، دوستی که به دیدنش آمده بود و از وضعیت دشوارش مطلع شد، گفت : "واقعاً عجیب...
-
شب قدر
سهشنبه 10 مهرماه سال 1386 13:37
خدایا: «مسئولیتهای شیعه بودن» را که علی وار بودن و علی وار زیستن و علی وار مردن است و علی وار پرستیدن و علی وار اندیشیدن و علی وار جهاد کردن و علی وار کار کردن و علی وار سخن گفتن و علی وار سکوت کردن است تا آنجا که در توان این بنده ناتوان علی است، همواره فرا یادم آر. به عنوان یک «من علی وار»؛ یک روح در چند بعد: خداوند...
-
تولدتون مبارک
پنجشنبه 5 مهرماه سال 1386 09:08
مامان و بابای عزیز تولدتون مبارک تا ته دنیا عاشقونه دوستون دارم
-
درس... کار...زندگی
دوشنبه 26 شهریورماه سال 1386 09:30
باید بین درسم و کارم و زندگیم یه تعادلی برقرار کنم دیروز ازم پرسیدند فکر می کنی باید چی کار کنی که بتونی ...؟؟؟ می دونید چی جواب دادم گفتم: باید کامپیوترم رو جمع کنم تا از پس سه تاش بر بیام هنوز هیچ تصمیمی نگرفتم اما امسال هم یه کنکور دیگه دارم کنکور ارشد با اینکه ایشون معتقده باید یه کم به خودم زمان بدم ...
-
...
سهشنبه 13 شهریورماه سال 1386 09:36
- سلام بهتر شدی؟ + سلام ممنون بهترم. ۵ روش برای عزیزتر شدن ************************************************** ************************************************** ************************************************** دنبال چی می گردی تو که عزیزترینی؟ - چرا؟ + چی چرا؟ اینکه عزیزید؟ - آره + دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو...
-
آزادی
سهشنبه 23 مردادماه سال 1386 08:35
فلسفه، انسان، آزادی،جامعه شناسی، عدالت اجتماعی، اقتصاد ، توسعه شاید کلمات بالا برات معنایی نداشته باشه و نتونی بهم ربطشون بدی اما مخ من رو چند وقته خیلی بد مشغول کرده واقعاً دنبال چی ایم؟ عدالت اجتماعی یا توسعه پایدار؟ یا نه فقط همون آزادی صرف یک باره دیگه کتاب قلعه حیوانات رو خوندم!!!! و ... » آن کس که به فریاد دلش...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 2 مردادماه سال 1386 14:45
بعضی وقتها نمی دونم با سو تفاهمات چه برخوردی داشته باشم امروز روز خوبیه شهود های خوبی از در و دیوار برام می رسه شاید ... اللهم عجل الولیک الفرج
-
چه باید کرد؟؟؟
جمعه 8 تیرماه سال 1386 02:23
من می خوام مثل تو باشم چه باید کرد؟ می خوام از خودم رها شوم چه باید کرد؟ من می خوام مثل تو باشم چه باید کرد؟ زندگی را بشناسم چه باید کرد؟ چه باید دید؟ چه باید گفت؟ من می خوام مثل تو دنیا رو ببنم از یک قطره، دل دریا رو ببینم من هنوز یه بچه ام، ساده ساده همه دنیا سوار و من پیاده همه رفتند و به منزلی رسیدند تنها من موندم...
-
هنوز سرم شلوغه
پنجشنبه 3 خردادماه سال 1386 19:03
ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم موجیم و آسودگی ما عدم ماست
-
...
سهشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1386 13:25
سرم خیلی شلوغه شاید تا چند وقت نتونم بنویسم
-
سال نو مبارک
شنبه 11 فروردینماه سال 1386 11:49
خدایا با چشمانی اشکبار نام تو را در هر نفس نجوا می کنم و بادا که ابزار یاری و شفای تو در این دنیای آکنده از رنج و بیماری باشم بادا که برای تو کار کنم به تو خدمت کنم تا در عشق و زیبایی ابدی جاری شوم سال نو مبارک
-
برزخ
یکشنبه 20 اسفندماه سال 1385 00:00
چه جوری می شه از چیزی که مثل خون توی رگهام جاریه دل بکنم اون شب توی ماشین، بعد از خستگی مفرط یک هفته ای، بعد از 3 شبانه روز کار مدام و بی خوابی، توی اوج عصبانیت من، توی لحظه ای که فقط بهاره منصرفم کرده بود از دادن برگه استعفا به معاونت، حرفی زد که تا مغز استخوانم آتیش گرفت !!!!!!!!!! بعدجوری دلم شکست ... بغض توی گلوم...
-
...؟؟؟!!!
جمعه 27 بهمنماه سال 1385 20:50
« انجام کارهای بزرگ انسانهای بزرگ می خواهد.آدمیزاده بزرگ نمی شود مگر اینکه تعالی یابد. کسی که تسلیم به قضاء خداست متعالی می گردد. صابران مسلمند و جهادگران صبور. بدون تدبیر تلاشها بی ثمر است و بدون توکل تدبیرها شمعی خاموش و تنها اهل تقوی توکل کنندگان حقیقی هستند و خداوند مهربان برای سعادت دنیا و آخرت متقین کافی است....
-
سلام خدا. من اورژانسی ام!
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1385 00:15
سلام خدا. من خوبم... چیزی نیست. می بینی که فقط یکم دلم گرفته. نمی تونم جلوی گریه مو بگیرم. ببخشید نمی خواستم ناراحتت کنم. آه. اینقدر دلم گرفته که اصلا حوصله هیچیو هیچ کیو ندارم. دلم میخواد اصلا امشب کسی نیاد خونه. دلم میخواد امشب اصلا تلفن زنگ نخوره. تلویزیون روشن نشه و هیچ کس با من حرف نزنه. امشب حتی حوصله کتابهام رو...
-
تولد ...
پنجشنبه 28 دیماه سال 1385 22:35
تولد بی معرفتها مبارک