اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

شما با خدا نسبتی دارید؟؟

کودکی با پای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد زنی در حال عبور او را دید، او را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب خودت باش

کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟

زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم.

کودک گفت: می دانستم با او نسبتی داری.

نظرات 3 + ارسال نظر
بوسه یکشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:58 ق.ظ http://bose.blogsky.com

سلام
خیلی زیبا بود همین....

کشکول پنج‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:29 ق.ظ http://kashkolans.blogsky.com/

وای

سید مجیب جمعه 3 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:04 ب.ظ http://ahledel110.blogfa.com/

آسوده بر کنار چو پرگار می شودم
دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد