اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

عرفه

 

و تو ابراهیمی ، اما اسماعیلت کیست؟ پولات؟ مقام ات؟ خانه ات؟ فرزندت؟ ماشین ات؟ ... یا نفس ات؟ به راستی کدامین را به قربانگاه الهی برده ای تا نشان دهی به هیچ چیز تعلق خاطر نداری؟ سخت است نه؟

تولد

 

 

تولد، آنچه تو باروش می کنی ، یک سفر است آن هم با تاریخی مشخص 12/9/58 و واضح تر آنکه پس از هر سفر برآنی که بادبان برچینی، پارو وانهی و سکان رها کنی و کوتاه زمانی بیندیشی که در سفر چه کرده ای؟

و آنگاه به وسعت باور خود در می یابی که برای فهمید آنکه در سفر چه کرده ای نیازمند شروع مجددی، پس برای یافتن راز تولدت تو مدام در سفری

تولد 29 سالگی خودم و 5 سالگی وبلاگم رو تبریک می گم

واسه تمام عمر پیشم بمون

 

 

درست سوم آذر پارسال یک اتفاق خیلی قشنگ توی زندگی افتاد

اتفاقی که خیلی از احساسات خفته ام رو شکوفا کرد

اتفاقی که توی باورم نمی گنجید و نمی گنجد