اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

ای همیشه خوب

ماهی همیشه تشنه ام

در زلال لطف بیکران تو

می برد به هرکجا که میل اوست

موج دیدگان مهربان تو

 

زیر بال مرغکان خنده هات

زیر آفتاب داغ بوسه هات

ای زلال پاک

جرعه جرعه جرعه می کشم ترا به کام خویش

تا که پر شود تمام جان من ز جان تو

 

ای همیشه خوب

ای همیشه آشنا

هر طرف که می کنم نگاه

تا همه کرانه های دور

عطر و خنده و ترانه می کند شنا

در میان بازوان تو

 

ماهی همیشه تشنه ام

ای زلال تابناک

یک نفس اگر مرا به حال خود رها کنی

ماهی تو جان سپرده روی خاک

سال نو مبارک

خدا جون شکرت

 

سالی که گذشت قشنگترین اتفاق عمرم برام افتاد

از سوم آذر ماه سال هزار و سیصد و هشتاد و شش تا امروز فکر می کنم اگه هر ثانیه هم به خاطر این اتفاق سجده شکر بجا بیارم بازهم کمه

 

ای عاشقان ای عاشقان دل را چراغانی کنید

ای می فروشان شهر را انگور مهمانی کنید

معشوق من بگشوده در روی گدای خانه اش

تا سر کشم من جرعه ای از ساغر و پیمانه اش

بزم است و رقص است و طرب مطرب نوایی ساز کن

در مقدم او بهترین تصنیف را آغاز کن

مجنون بوی لیلی ام در کوی او جایم کنید

همچون غلام خانه اش زنجیر در پایم کنید

 

 

سال نو همتون مبارک

ایامتون به کام