اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

تصمیم کبری

دارم یه تصمیم بزرگ می گیرم

بمونم یا برم!!!؟؟؟؟

می دونم سخته اما ...

من ...

یه بار بهم گفتید روزی رو می بینم که شیطون می یاد سراغت و وسوسه ات می کنه ...

بعد سفارش کردید که بزنم در گوش شیطان و گولش رو نخورم

و من امروز باید با شیطان و فرشته دست و پنجه نرم کنم نمی دونم چی میشه...؟؟

اما این رو خوب می دونم که من حاضر نیستم به خاطر هیچ چیزی شخصیتم رو خرد کنم

حتی اگه

شما عقیده داشته باشید گول خناس رو خوردم و سرگردون می شم

نه نترس

سیب سرخ و سیب زرد رو فراموش نکردم

این دفعه ام مثل همیشه معیار سنجشم همون سیبهاست

یادم نرفته پنج تومن رو خرج یه کاسه ماست نکنم

یادم نرفته که خود ماه رو ببینم نه عکس ماه رو توی جوی

یادم نرفته محبت کنم بدون نیاز به پاسخ

یادم نرفته باید دنبال قدرت باشم

یادم نرفته که نباید بزارم یخ معنویتم آب بشه

یادم نرفته که باید اخلاص داشته باشم

شش بند ت رو یادمه

و خیلی چیزای دیگه که شما گفتید

و من توی قلب و مغزم حک کردم

...

اما من برای موندنم یا نموندنم دلیل می خوام

این چشمها از من دلیل تازه می خواهند 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد