و اینک از تو می خواهم بنویسم
از چشمانی که رنگش را از سبزی دشتها به یغما برده است
و از دستانی که با دستان خورشید گره خورده است
از کلامی که با باد هم آغوش
و نگاهی که با آسمان چفت شده است
از وجودی که با نور و محبت و ایمان و خدا شکل گرفته است
ما هیچگاه رفتن تو را باور نمی کنیم
چرا که در جای جای وجودمان رخنه کرده ای
چرا که به ما صداقت و سخاوت و مهربانی را آموخته ای...
تا ابد در خاطرم خواهی ماند
به امید دیدار
salam , kheili vaghte nadidamet shayad salhast. hamishe mikhonam neveshtehato. khoda bozorg o mehrabone
سلام خوبی خانم
چه خبرها جه می کنید با برویچ
به همه سلام از طرف من برسون
راستی خیلی دلم برای ایران تنگ شده و برای همه دوستان
یه فکری دارم برات میل می کنم برای با خبر بودن از برو بچ صدرا
موفق باشی