اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

میلاد نور

از تو ما را حدیثی در سینه هست و غمی جانکاه بر دل، که شوق انگیزترین حوادث، غرورزاترین وقایع، شادی آورترین اتفاقات، شیرین ترین گفتارها و نغزترین رفتارها توان انکه خنده ای بر لبان ما بنشاند در خویش نمی بیند.

مگر نه با ولادت تو، عشق، متولد شد، رشادت رشد کرد، شهامت رنگ گرفت ، ایثار معنا ، شهادت قداست و خون آبرو گرفت.

مگر نه با ولادت تو زلال ترین تقوا از چشمه ساز وجود جوشید؟ مگر نه  با ولادت تو موج موجودیت یافت؟

مگر نه اینکه نسیم با تولد تو متولد شد و مگر نه اینکه صاعقه اولین نگاه تو در گهواره بود و مگر نه عشق در کلاس تو درس می خواند و مگر نه ایثار به تو مقروض شد و مگر نه آفرینش از روح تو جان گرفت؟

پس چرا ما خبر ولادت تو را هم که می شنویم بغض گلویمان را می فشرد؟

پس چرا ما در روز ولادت تو نیز اشک پهنای صورتمان را فرا می گیرد؟

میلاد عشق و ایثار مبارک.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
عباس(بلک هرت) یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:12 ق.ظ http://www.bambam2.blogfa.com

سلام........
خیلی زیبا بود.......
من آپم.....دوست داشتی بیا........
موفق باشی.......
بای.........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد