اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

دلم می خواست...



دلم می خواست اونروز بعد شش ماه که پا توی اون مکان مقدس می ذاشتم

توی اون گوشه همیشگیم بغض فرو خوردم رو فریاد می زدم

می خواستم هق هق گریه هام رو به گوش خدا برسونم

دلم گوشه دنج می خواست تا برای خدا درددل کنم

دلم می خواست دو رکعت نماز عشق می خوندم

دلم می خواست تمام تنهایم رو داد می زدم

اما باز هم با در بسته مواجه شدم

...


 

نظرات 2 + ارسال نظر
بهروز جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 11:46 ب.ظ http://Www.l3ehrooz.Tk

سلام...جالب بود.

همیشه سر میزنم. اگه وقت کنم هم نظر میدم حتما.

فراموشمون نکنی.

بای

امیر حسین یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 04:03 ب.ظ http://loneh.persianblog.com

سلام وبلاگ زیبایی داری /////// و زیبا می نویسی واقعا به دل میشینه //////// می خواستم ازت بپرسم که امکان داره باهم به تقابل لینک بپردازیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد