از شبی که تو رفته ای
اشک میهمان ناخواسته ایست که
عزم رفتن نمی کند
چه دل است این دل من ؟
که ز یک لرزش اشک
بر رخ رهگذری
یا ز نالیدن مادر ز فراق پسری
دل من می شکند
چه کنم؟
دلم از سنگ که نیست
گریه در خلوت دل ننگ که نیست
چه دل است این دل من ؟
که ز تردی چو یک ساقه تاک
به شتابی که تگرگ
بشکند ساقه از هم ، بدرد چهره برگ
یا به آسانی یک شاخه گل ، می شکند
چه دل است این دل من ؟
دلم از ناله مرغان چمن می شکند
ز خیال غم مردم ، دل من می شکند
دلم از داغ شهیدان وطن می شکند
چه کنم؟
دلم از سنگ که نیست
گریه در خلوت دل ننگ که نیست
چه کنم دل من می شکند
سلام فرشته عاشق شعرت قشنگ بود.....اشک دل قشنگترین اشکهاست عزیز پس قدرشو بدون....موفق باشی