اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

حیران

بالاخره اون هدیه ای رو هم که منتظرش بودم رسید

وحید عزیز از هدیه خوبه تو هم ممنونم

امروز بدجوری ریختم به هم نمی دونم چی باید بنویسم

فقط اینکه کاش همه چیز اون جوری که می خوام پیش بره

بعداً می نویسم که چی می خوام

آه که آن صدر سرا می ندهد بار مرا
می نکند محرم جان محرم اسرارمرا

گفت مرا:«مهرتوکو؟رنگ تو کو؟فر توکو؟»
رن
گ کجا ماند و بو ساعت دیدار مرا

بیش مزن دم ز دویی دو دو مگو چون ثنوی
اص
ل سبب را بطلب بس شد از آثار مرا

نظرات 3 + ارسال نظر
یه دوشنبه 17 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:24 ق.ظ

سلام
آره منم
همونی که فکرش رو میکردی
موفق باشی

ح.ع. شنبه 29 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:11 ب.ظ http://hloven.blogsky.com

زندگی انسان وقتی آغاز می شود که عشق در آن نهان شود.

اسیـــــــــر چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1382 ساعت 05:24 ق.ظ http://del-sepordeh.blogsky.com

سلام دوست عزیز...وبلاگ زیبایی داری...برات ارزوی موفقیت میکنم اگر مایل بودی به کلبه حقیر ما هم تشریف بفرمایید ..
البته اگر افتخار بدین و ما رو قابل بدونید.
یــــا ابــــو الفضـــل.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد