از پنجشنبه تا حالا بغض توی گلوم گیر کرده
نمی دونم چرا نمی تونم قورتش بدم
نه دلم میخواد خبری رو بخونم و نه خبری رو بشنوم ولی نمی شه
...
تازه این یک هزارم بلای زلزله است
مگه گسلهای فعال تهران چند سال دیگه می تونن آروم بنشینن
حالم خوب نیست
گاهی فکر می کنم کاش می شد گذاشت و از اینجا رفت با تمام اهل و عیال و دوست و رفیق و ...
دلم می خواد کاری از دستم بربیاد و انجام بدم اما ...