روز اول خدا خورشید را آفرید
- خورشید چشمانم را می زند
روز دوم دریا را آفرید
- دریا پاهایم را خیس می کند
- باد آدم را قلقلک می دهد
روز سوم چمن را آفرید
- چمن را نباید زد ، باید نوازشش کرد
- و با مهربانی با آن حرف زد
- وقتی نهالی را لمس می کنی، تبدیل به یک درخت می شود
روز چهارم حیوانات را آفرید
- نفسشان گرم است
روز پنجم صدا شنیده شد
- بعضی صداها خیلی بلند است
روز ششم انسان را آفرید
- مردها، زنها، بچه ها
- من بچه ها را ترجیح می دهم
- چون وقتی آنها را می بوسی صورتت نمی سوزد
روز هفتم همه جا سکوت بود و ابرها را آفرید
- اگر به آنها نگاه کنی
- همه تاریخ روی آن نقش بسته است
بعد از خودش پرسید:چیزی کم نیست؟؟
و آنگاه روز هشتم مرا آفرید.
روز هشتم شما را آفرید
پس تولدت مبارک
و از روز نهم
ماجرا آِغاز شد
.................................
و تا به امروز
و تا فر داها نیز..........
بنام خدا سلام بزرگوار فرا رسیدن ماه مبارک رمضان رو به شما تبریک میگم...به ما هم سر بزن..یا علی...سیرابترین بادیه عطش