برای بهاری شدن نظاره گر بودن کافی نیست . اینکه کناری بیاستیم و بگذاریم بهار از کنارمان عبور کند و ما فقط تماشاچی باشیم ، هرگز باعث نمی شود که از سرمای جانکاه و افسردگی سرد زمستان نجات یابیم. برای بهاری شدن باید شوق بهاری شدن را در دل کاشت و با تمام وجود به استقبال بهار رفت و مانند شکوفه برای شکوفایی تقلا کرد و مانند نسیم ، جابجایی را تجربه کرد .
برای بهاری شدن باید شوق داشت و برای شوق داشتن باید با تمام وجود بهار را تمنا کرد. باید تصمیم به تغییر بگیریم . تصمیم به تولدی دوباره درست در آستانه تحویل سال . باید اراده تحول و دگرگونی در تمام لایه های زندگی را بر کل وجود خود را حاکم سازیم و به برگرداننده قلوب دستور دهیم که به هر قیمتی که هست حال و احوال ما را به بهترین شکل ممکن متحول سازد. باید همسان بنفشه موانع سر راه خود را به کناری افکنیم و به سوی خورشید قد بکشیم . باید مانند بلبل و قناری ، سر مست از زیبایی بهار ، زیر آواز بزنیم و حتی یک لحظه از خواندن سرود شادی و سر مستی دست برنداریم . فقط اگر چنین باشیم می توانیم بخشی از بهار شویم و معنای بهار را دریابیم .
بهار دلهاتان آفتابی باد
سلام --
دمت گرم وبلاگ با حالی داری --
به ما هم سری بزن --
هر سوالی داشتی بپرس--
یادت نره نظر بدی--
rezarezareza.blogsky.com
عیدی هم میدیم ها -- بیا بگیر
سلام خواهر گلم که دنبال پویایی در بهار هستی
سلام ....خوبی ؟...*-:
سال نو مبارک...همیشه شاد و پیروز باشی ....
به امید روزهای آفتابی
قربانت
سلام مرسی که به من سرزدی. خیلی احساس تو نوشته ات هست ولی نمیدونم با این همه امید که تو داری چرا اینجوری اشک تو وبلاگت میریزه؟؟؟؟؟؟
سال نو رو بهت تبریک میگم
درود . عیدتان مبارک و همواره موفق باشید .
وبلاگ شما هم خیلی باحاله...در ضمن اگر خواستید من حاضرم با هم تبادل لینک کنیم...عید شما هم مبارک باشه
سلام عید همه مبارک و امیدوارم همه مثل شما فکر کنند که نایستند و نظاره گر باشن