اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

اشک دل

مرا می شناسی تو ای عشق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است ...

گذر ایام

سلام

روزگار غریبی است

همه مون سرگرم دنیای پرزرق و برق شدیم

و یادمون رفته برای چی نفس می کشیم 


ساختمان پلاسکو

از پنجشنبه تا حالا بغض توی گلوم گیر کرده

نمی دونم چرا نمی تونم قورتش بدم

نه دلم میخواد خبری رو بخونم و نه خبری رو بشنوم ولی نمی شه 

...

تازه این یک هزارم بلای زلزله است

مگه گسلهای فعال تهران چند سال دیگه می تونن آروم بنشینن

حالم خوب نیست

گاهی فکر می کنم کاش می شد گذاشت و از اینجا رفت با تمام اهل و عیال و دوست و رفیق و ...

دلم می خواد کاری از دستم بربیاد و انجام بدم اما ...

تولد

بزرگ شدم 

بزرگ

نمی دونم بزرگی اندوه میاره یا بچگی شادی

فقط می دونم بچه تر بودم شادتر بودم

و حالا بزرگ شدم

بزرگ

این روزها

این روزها نمی گذره

اما چرا نمیگذره؟؟

باید عادت کنم 

سالهاس که می گم باید عادت کنم

اما نمی دونم چرا عادت نمی کنم


انسان

سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت.

به رقص درآیی...

قصه عشق ، انسان بودن ماست.

اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست

سرت را بالا بگیر و لبخند بزن.

فهمیدن احســاس ، کار هر آدمی نیست...

apple watch

چند وقتی هست دلم ساعت می خواد

یه ساعت اپل

می خوام:)